من به شخصه مخالف تولید محتوا در شبکههای اجتماعی هستم و دلایل شخصی خودم را دارم. البته نمیتوان حکم کلی داد ولی فکر میکنم اگر همان وقت و انرژی برای تولید محتوا در سایت یا وبلاگ شخصی صرف شود اثربخشی و ماندگاری بیشتری خواهد شد. قبلاً هم به مطلبی از حسام الدین مطهری اشاره کردم با عنوان رسانه استیجاری یا رسانه ملکی؟ که به زیبایی به این مساله اشاره کرده است.
در نوشتهی چرا استفاده از تلگرام برای تولید محتوا اشتباه است؟ حسن سیدی، وبلاگ نویس عزیز، توضیحات مستدل خودش را درباره معایب تولید محتوا در تلگرام توضیح داده که مطالعه آن خالی از لطف نیست. تیترهای نوشته او:
– تلگرام و اینستاگرام برای تولید محتوا ساخته نشدهاند
– موتورهای جستجو مثل گوگل به محتوای منتشر شده در این شبکهها دسترسی ندارند
– تلگرام روی لبه تیغ راه میرود (و هر لحظه ممکن است ف.یلتر شود)
اگر کسی تمام تخم مرغ هاش تو سبد شبکه های اجتماعی باشه که خب مشخصه عرصه رو یک روز بد خواهد باخت (و و اقعا اسم کسب و کار روش گذاشتن هم تا حدی عجیبه)
اما به هر حال نمیشه این حجم از کاربر در شبکه های اجتماعی رو نادیده گرفت که علی.
کار عاقلانه ای که من دیدم بعضی کسب و کارها مثل چیدانه انجام میدن اینه که شما مطلب پر و پیمون برای رسانه اصلی تون که مثلا وب سایتتون هست تولید میکنید و اونوقت از چکیده اون یه کپشن برای شبکه های اجتماعی تون تهیه میکنید. در خصوص تولیدات ویدئویی و گرافیکی هم در واقع یک “طرح” محوریت شبکه های اجتماعی نداره وقتی تولید میشه. ولی به خوبی تو شبکه های اجتماعی هم ازش استفاده میکنن.
این کار به نظرم دو تا حسن داره:
۱. وقت و انرژی اصلی رو بر روی وب سایت، پلتفرم، مجله، یا هرچیز دیگه ای که محوریت کار هست میذاری و از محتواهای تولید شده یه محتوای Squeezed شده و متناسب با شبکه های اجتماعی تولید میکنی.
۲. محتوای شبکه اجتماعی در راستای همون محتوای رسانه اصلی قرار میگیره. در حالی که تمرکز و انرژی چندانی براش صرف نشده و از محتوای اصلی برای شبکه های اجتماعی تدارک دیده شده.
البته این فقط یه راهکاره. چیز راهبردی نیست.
پوریا به نظرم اگر رتبه الکسا و سئو برای سایت ما مهم باشه و تحلیل محتوا داشته باشیم، شاید، مخاطبی که از شبکههای اجتماعی میاد این رتبه را خراب کنه. چون بیشتر کاربرانی که تو شبکههای اجتماعی هستند قدرت توجه یا حوصلهی کمی دارند و اگر هم بیان تو سایت هم مطلب را کامل نمیخونن.
این کامنت محمدرضا شعبانعلی هم در مورد سایت متمم به نظرم میتونه آموزنده باشه
https://goo.gl/PbwuaJ
البته از بیرون نمیشه گفت فعالیت در شبکههای اجتماعی (یا هر فعالیت دیگری) درست یا غلط است. مهم نسبت خروجی به ورودی است. اینکه به اندازهی وقت و تلاشی که میکنیم بازده و خروجی داره؟ آیا وقت و نیروی انسانی که برای تلگرام صرف میشه باعث میشه درآمد کسب و کار ما افزایش پیدا کنه؟ این چیزیه که باید اندازه گیری بشه. فکر کنم بهش ROI یا برگشت سرمایه هم میگن.
الان به آمار ترافیک ورودی چیدانه در similarweb نگاه کنی میبینی درصد ورودی از شبکههای اجتماعی (جمع تلگرام و اینستاگرام و ..) جمعاً یک درصد است.
سایت الکسا هم همین آمار را میده. یعنی ورودی از اینستاگرام حدود ۲ درصد است. جالبه که ورودی از طریق ایمیل مارکتینگ و تبلیغات بنری در سایتهای مثل دیجیکالا یا برترینها بیشتر از شبکههای اجتماعی هست.
پس یک سوال ایجاد میشه. چیدانه یا هر کسب و کاری چقدر روی شبکههای اجتماعی هزینه میکنه؟ از نظر زمان و نیروی انسانی و پول؟ خوب آیا بهتر نیست او را جایی دیگری سرمایهگذاری کنه؟ تازه این آمار صرفاً مشتری راغب را نشون میده و نهایتاً نمیدونیم چند درصد از همین ۱ یا ۲ درصد کاربری که از شبکههای اجتماعی میاد به مشتری نهایی و پول تبدیل میشه.
من چون معمولاً آمار similarweb را زیاد چک میکنم واقعاً تو اکثر سایتها میبینم ورودی از شبکههای اجتماعی در حد صفر درصد است.
پوریا مشکل سایتها اینکه که تحلیل محتوا ندارن. باید اثربخشی کانالهای مختلف سنجیده بشه و ببینیم کدوم کانال مشتری و درآمد بیشتری ایجاد میکنه.
چون ما تو ایران (از جمله خودم) خیلی دغدغه مدیریت منابع نداریم و منابع خصوصاً پول بادآورده زیاده واقعاً نمیدونیم این سایتها اصلاً سودده هستند یا مثل خیلی از کسب و کارها ایرانی وصل به چاه نفت و گازی هستند.
ما سبکمون تو ایران اینه که آنقدر محتوا تولید میکنیم و از هر کانالی که دستمون میاد به سمت مخاطب پرتاپ میکنیم که بالاخره یکیش بگیره و موفق شیم.
علی به نظرم ورودی از اینستاگرام ملاک خوبی برای این سنجش نباشه. (جایی که نمیشه حتی انکر تکست برای هدایت کاربر گذاشت و در واقع جایی که به قول یکی از بچه ها عقل کاربر تو اسکرول با شست انگشتشه!😉)
از طرفی متمم هم از لحاظ مصرف کنندگان محتواش و هم خیلی چیزهای دیگه به راحتی قابل مقایسه با چیدانه که یه جاهایی قشنگ پلتفرم واسط بین مشتری و صاحبان کسب و کا هست، نیست.
چون دوست من مدیر شبکه های اجتماعی شون بوده میخوام چند تا چیز رو بگم.
۱. بخشی از مشارکت مخاطبان چیدانه در شبکه های اجتماعی ش اتفاق میفته که سهم قابل توجهی هم هست. خیلی ها همون جا قیمت میگیرن، مشاوره میگیرن. از طریق رصد کامنت ها و پاسخگویی به اونها به مشاورای چیدانه وصل میشن و غیره.
۲. بخشی از درآمدزایی خوب چیدانه از همین بخشه. ینی چون فالوئر بالایی دارند در اینستاگرام، چندین برابر هزینه ای که برای سرمایه گذاری در این بخش قرار میدن پول در میارن. (مثلا از راه آگهی برای مشتریان ویژه)
شاید برات جالب باشه که تمام شبکه های اجتماعی چیدانه که انصافا کیفیت خوبی هم در مقایسه با برندهای دیگه داره از اول توسط “یک نفر” اداره میشده. یک نفری که محتوا رو برحسب جدول های زمان بندی و تقویم های محتوای از پیش تعیین شده تولید میکنه، منتشر میکنه، پاسخگوی کامنت ها هست و و …
نمیخوام نظرم رو با مثال چیدانه پیش ببرم ها علی. ولی میگم هستند ناشرانی که با هوشمندی، نظم و استمرار از اکانت های قدرتمندشون در شبکه های اجتماعی درآمدزایی میکنند و به موازات اون اسم و رسم برند رو هم همیشه جلو چشم مخاطب های شبکه اجتماعی قرار میدند. درحالی که تمرکزشون قطعا بر روی وب سایت و یا رسانه اصلی شون هست.
تو رو نمیدونم علی، ولی من خودم به دلیل تنفر از شبکه های اجتماعی یه مقداری مقاومت ذاتی حتی در برابر مطالعه درباره بازاریابی در اونها دارم. فکر میکنم من و تو یکم بنیادی ضد اینستاگرام و تلگرام باشیم!
در مورد اینکه میگی کسب و کارها بی پروا و حساب کتاب محتوا تولید میکنن باهات کاملا هم نظرم. یه مثال از چندتایی که توذهنم هست. تو هفته اخیر دو تا از دوستام تونستن با جذب سرمایه گذار و یه تیم شروع کنن به ایجاد یک وب سایت برای جذب مستقیم گردشگر خارجی.
میپرسم میخواین چی بنویسید، یا چی تولید کنید؟ اصلا واستون فرقی داره یارو از اروپا میاد تو وب سایت یا از آمریکای شمالی؟ فقط خوشحالن که یه سرمایه گذار رو تونستن قانع کنند که عصر، عصر محتواست!
یا مثلا یکی از اساتید ما تو دوره راهنمایان گردشگری یک ساله یه وب سایت زده و داره به چند نفر بابت محتوای انگلیسی پول مفت میده، اما علی هنوز تو گوشه ترین بازارهایی که دست روش گذاشتن هم تو گوگل بالا نیومدن! در واقع بعد از ۶ ماه نوشتن تازه یکی بهشون گفته آقا یه چیزی هم هست به نام بهینه کردن محتوا برای جستجوگر!
ببخش که طولانی شد. چند بار بهت گفتم، بازم میگم! وب سایت عالی داری علی. من هر روز از تو و حمید طهماسبی کلی چیز یادمیگیرم.
من هم با نظر شما موافقم اینکه تمام وقت و انرژی را بر روی سایت بگذاریم تا بتوانیم ورودی بهتر بر اساس هدفمندی در حوزه ای خاص از طریق گوگل داشته باشیم. اما باید در نظر داشت که اخیرا الگوریتم های شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام به گوگل نزدیکتر شده اند زیرا هم در نتایج جستجو قابل نمایش هستند و هم اینکه باعث می شود زمانی که شما در اینستاگرام فعالیت می کنید بسیاری از کاربران فعالیت های شما را بررسی بکنند و ببینند که چه صفحاتی را لایک و دنبال کرده اید. به نظرم همین موضوع باعث دیده شدن در فضای اینستاگرام می شود و کاربران با پیگیری می توانند به شما دسترسی داشته باشند.