یک نکته که از درس “نسیم طالب و بحث پیری و استخوان های پوک” به یاد دارم این بود که استخوان انسانهای شهری به طور میانگین ضعیفتر و شکنندهتر از همنوعان روستایی است. چرا؟ چون ساکنان شهر در حد اهالی روستا از جسم و بالطبع استخوانهای خود استفاده نمیکنند و به بنابر قانون ولف در این مواقع تراکم استخوانها کاهش مییاید و اگر روزی خدای نکرده حادثه کوچکی برای فرد اتفاق بیافتد احتمال آسیب دیدن استخوان وجود دارد.
با خودم فکر میکردم تعریف زندگی طبیعی چیست؟ اینکه میگوییم: زندگیها ماشینی شده و یا: مردم فلان شهر یا روستا را ببین چقدر زندگی طبیعی دارن یا فلانی را ببین هرچه میخورد و استفاده میکند طبیعی است یا آقا یا خانم فلانی چون طبیعی زندگی داشتن چقدر جوون موندن.
شاید بعضیها این برداشت را داشته باشند که زندگی طبیعی یعنی زندگی در رفاه. اینکه مواظب باشی احیاناً فشاری بر جسمت وارد نشود. اینکه دست به سیاه و سفید نزنی. احیاناً نور آفتاب بیش از اندازه به پوستت نخورد. هیچ وقت یک محیط بسیار گرم یا بسیار سرد را تجربه نکنی. در کل طوری از بدنت محافظت کنی که فشاری از محیط به آن وارد نشود. در این چارچوب ممکن است پیشنهاد یک ورزش سنگین هم مخالف ایدهای زندگی طبیعی باشد.
ولی با شواهدی علمی که وجود دارد شاید زندگی طبیعی اتفاقاً نه زندگی در رفاه و آسایش بلکه بیشتر زندگی در تنش و فشار و حرکت و جنب و جوش باشد. مثل یک فرد روستایی (البته در سالهای دور) که صبح بلند میشد دلق چاه را بالا میکشید. با آب سرد دست و صورتش را میشست. با پاهایش به دنبال هیزم میرفت، با دستانش آتش درست میکرد. بعد دوان دوان به سمت چشمه میرفت. برروی زانو مینشست، ظرف آب را پر میکرد و بار سنگین را بر دوشش به خانه میآورد. چای جوشان و غلیظی درست میکرد و در حالی که تمام زبان و مریاش می سوخت آن را میخورد و الی آخر. شاید تا فشار بر اعضا و احشای بدن ما وارد نشود زندگی طبیعی را تجربه نکنیم.
چند ماهی است از آب گرم برای شست و شوی دست و صورتم استفاده نمیکنم با اینکه بعضی مواقع آب خیلی خیلی سرد است ولی سرزندگی که ایجاد میکند فوقالعاده است به نوعی قاتل خواب آلودگی همین مایع موجود در لولههاست. صبح چنان خواب از سر میپراند که آهنگِ تکنویِ برنامههایِ بیمزهِ صبحگاهیِ تلویزیون نتواند آن را به ارمغان بیاورد. من نمیدانم فلسفه استفاده از آب گرم برای شستن صورت چیست البته برای استحمام منطقی است ولی شاید اولین نسل معماران خانههای جدید حال و حوصله نداشته و این سیستم آبی و قرمز را در همه جای خانه کپی کرده اند. شاید خواستهاند تقارن شیر آب به هم نخورد. در کشور ما که کلاً زوج بودن قداست خاص و مرتبتی بلندتر نسبت به فرد و فردیت دارد شاید این استریوتایپ هم به شیر آب خانههای ایرانی سرایت کرده.
به خودم دلداری میدهم فایدهی سخت گیری این است که اگر فردا قوی سیاه یعنی زلزله پیش بیاید و زنده بمانم احتمالاً به خاطر نبودن آب گرم تلف نخواهم شد.